روایت قصه زندگی آدم‌ها در «راه و بیراه»/ الگوهای کهن مخاطب را جذب می کند
تاریخ انتشار: ۱۷ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۵۶۳۱۳۶
داوود بیدل کارگردان سریال تلویزیونی «راه و بیراه» در گفتگو با خبرنگار حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ با اشاره به پخش این مجموعه تلویزیونی و قصه های متفاوت آن گفت: مجموعه تلویزیونی «راه و بیراه» باتوجه به عنوانی که دارد با محتوا و مضمون کار بسیار عجین شده است و درواقع ما درباره راه و بیراه های زندگی آدم ها در اپیزود های مختلف صحبت می کنیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
وی افزود:هر کدام از اپیزود های ما قصه و قهرمان خودش را دارد، تا در نهایت به یک داستان و یک هدف نهایی برسد.
کارگردان سریال تلویزیونی «راه و بیراه» درادامه با اشاره به شروع اپیزود سوم در این هفته بیان کرد: بخش های ابتدایی این سریال در مهاباد و کویرهای بیرجند آغاز شد و در اپیزود سوم به شمال کشور سفر می کنیم.
وی گفت:در دو اپیزود اول بیشتر بازیگرها جلوی دوربین رفتند و بیشتر بر روی ارتباط آدم ها متمرکز شدیم. در ایپزود اول با شخصیت سعید و قهرمان داستان ها آشنا شدیم، اما سعید شخصیت محوری «راه و بیراه» نیست، بلکه «مهدی» به عنوان کاراکتر مشترک در نقش جهادگری است که در تمام 6 اپیزود های ما حضور دارد و در نهایت قصه خودش روایت می شود.
کارگردان مجموعه تلویزیونی «در قصه ها زندگی می کنند» با اشاره به ارتباط نقش ها در جدیدترین اثر خود بیان کرد: کاراکتر «مهدی» در تمام اپیزودها ارتباط دهنده بین قصه هاست که در نهایت داستان خودش در شهر یزد روایت می شود و سریال ما نیز به پایان می رسد.
بیدل با اشاره به کارنامه کاری خودش در روند سریال سازی افزود: ساخت سریال های اپیزودیک به این نحو نیست که خودم از عمد بخواهم بلکه گاهی تقدیر به گونه ای رقم می زند که بیشترین کارهایم در این نوع ساختار فیلمسازی باشد البته مجموعه های اپیزودی قصه،کار فشرده و ریتمی تند می خواهد که این کار کارگردان و تمام عوامل را سخت می کند، اما مهم قصه هاست که مخاطب را به خود جذب می کند.
وی در ادامه ضمن اشاره به ساخت و پرداختن به قهرمانان قصه ها اظهار کرد: قصه ما زمانی مخاطب را به خود جذب می کند که ما به الگو های کهن پایبند باشیم چرا که الگو های کهن از قهرمان محوری می آیند و براساس این چالش مخاطب جذب می شود چرا که در دنیا تمام قصه ها قهرمان محور هستند، اما این روزها اندکی با الگوهای جدید و سبک جدید رقم می خورد.
بیدل در پایان ضمن اشاره به محتوای اصلی سریال و موضوع کارآفرینی خاطرنشان کرد: محتوای کارما کارآفرینی است. روزی یک شاگرد کباب فروشی را دیدم که گفت: «اگر یک نفر نتواند کاری برای خودش پیدا کند، مشکل از آن فرد است، به هرحال می شود کار پیدا کرد و کار خلق کرد.» نمیدانم تا چه حد این حرف درست باشد اما نشان از عزم این آدم دارد. درواقع تمام انسان ها باید کمی دور و اطراف خودشان را بهتر نگاه کنند کار خلق کنند و کارآفرین باشند.
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: سریال تلویزیونی صدا و سیما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۵۶۳۱۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت حمیدرضا آذرنگ از مصدومیت سعید آقاخانی و حضور سرصحنه «نون‌خ۵»
حمیدرضا آذرنگ بازیگر سریال نون خ۵، از مصدومیت سعید آقاخانی کارگردان و بازیگر سریال و عدم توقف کار با وجود آسیب‌دیدگی او نوشت.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، آذرنگ در صفحه شخصی خود نوشت: قرار نبود از کوه بیفته و جا بمونه… تو مسیر کوه افتاد و مهره‌های کمرش آسیب جدی دید. چند روزی تو بیمارستان بستری بود. گفتند، باید استراحت مطلق داشته باشه قبول نکرد.
قصه عوض شد تا نورالدین از ارتفاع بیفته و جا بمونه از گروه که کار عقب نیفته، امیر وفایی [نویسنده سریال]مسیر نورالدین رو از گروه جدا نوشت… یه مدت تو یه ماشین کمپر درازکش مونیتور رو می‌دید و پیغام‌هاش رو با صدای دردآلود به گروه می‌رسوند، باز راضی نشد… با کمربند طبی و عصا تاتی تاتی می‌اومد سر صحنه و لوکیشن و کارش رو می‌کرد.
با هم خندیدیم و با هم گریه کردیم
خنده با سادگی‌های بی شیله پیله خودمون تو قصه و گریه برای سنگینی بار زندگی رو شونه‌های مردم یگانه و بی همتای سیستان و درد کوله‌های کولبران کردستان و درد استخوان سوز کودکان معصوم دچار سرطان …
گذشت
می‌گذره
بزرگترین موهبت زمان همین گذشتن‌شه
اما…
تنها امید اینه که دیدن نون خ برای مردم سرزمینم شیرین باشه در حد یک لبخند و برای مسئولین بی تفاوت به تلنگر که تا فرصت هست به برداشتن باری از دوش این مردم همیشه نجیب همت کنند.
هر چند اگر یک درصد برای اولین امید و تنها یک لبخند مردمم امید داشته باشم
به دومی
آخه مگه می‌شه ندید؟
خودکشی از رزیدنتها به پزشکان رسیده؛ چرا دکتر سمیرا آلسعیدی خودکشی کرد؟/ «خودکشی پزشکان بهمثابه یک انتحار اجتماعی است»